ادبیات

ساخت وبلاگ
خیابان ربود مرا  ادم ها خوردند مرا خاطرات کشتند مرا کاغذ حرام  زندگی تعطیل ! ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : حرامات,حرام,حرامات كلمات, نویسنده : arazemah4 بازدید : 243 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:18

دلم بیدار ماندن های نیمه شب  دلم دوست داشتن های بی وقفه دلم نگرانی ها دلم عاشقانه ها دلم حرف ها درد هادلم بی قراری ها یواشکی پاییدن ها دلم آن گونه نگاه کردن هادلم مهربانی ها دلم دلت را دلم اغوشت رادلم اصرار کردن هایت را دلم عاشقانه هایت را دلم تمام لحظه های عاشقی را دلم ...دلم تو تو و تو را محکمتر از قبلمیخواهد .. !این را میفهمی ؟ ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : دلم گرفته,دلمه,دلم برات تنگ شده, نویسنده : arazemah4 بازدید : 270 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:18

یک پاییز است و یک ابان چهار فصل است و یک پاییز باران است و پاییزعشق است و پاییزتو هستی و پاییز تو هستی و ابانتو هستی و درد تو هستی یا ک نیستی ؟می دانی که چند وقت است نگفته ای ک دوستم داری ؟؟می دانی ک چند وقت است حواست ب جای دیگری ایست؟میدانی ک گفتی عارف این (...) را بخوان !!این (...) پایزی فرق دارد !تو را میخوانم (...) تو را میخوانم !حال و حواست ، نگاهت و دستانت و گرمی چشمانتسمت من است آیا ؟؟تو را میخوانم (...)تو را میخوانم !تو مرا میخوانی ؟ می شنوی ؟ابان است ،،، اباااااااااان باران است ،، باراااااااان می فهمی حرف هایم را ؟؟؟؟میفهمی ؟حرف هایم ب درک حالم را چه میفهمی ؟ ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : پاییز,پاییز شعر,پاییز به انگلیسی, نویسنده : arazemah4 بازدید : 252 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:18

ابان بود  سرد بود ابان استسرد است یا گرم ؟پاییز است بارانی استابان استرو به زمستان میرویم ؟راستش را به من بگو ؟رو به زمستان میرویم؟این سردی مال زمستان است ؟ابان هست هاپاییز هست ها (...) دارم یک صدا میخوانمت !!کجایی؟یادت می اید ؟گفتی عارف ، این (...) را بخوان ! این (...) پاییزی را بخوان !ابان استپاییز استفصل دوست داشتن است!!میخوانم تو را کجایی ؟رو به زمستان میرویم ..این سردی مشعت گرفته از زمستان است ؟ ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : سرد بودن شکم در بارداری,سرد بودن بیضه ها,سرد بودن دست و پای نوزاد, نویسنده : arazemah4 بازدید : 257 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:17

ابان بود سرد بودگرم شد عشق من شد ... ♥♥ ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : آبان,ابانوب,ابانا الذى فى السموات, نویسنده : arazemah4 بازدید : 244 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:17

پشت این دریا شهریست  خانه ی یار من است انجاپشت آن ابر نوریست ماه من است انجاپست اون کوه ، کوه دیگری استان منم محکم و استوار پشت ان یار رودی جاریست رود سپیدی جاریست ان رود ب ان دریا ک پشت اش شهر یارم است میریزدان رود سپیدرود عشق استاری سپید رود عشقپشت دریا شهریست سهرابتو درست میگفتی ان شهر ، شهر یار من است سهرابدیگر نیازی نیس ب قایق تومن با پای پیاده میخواهم بروم ب ان شهر ..سهراب میخواهم این را بدانی ان شهر و ان قایق و ان پاروی تو هیچ دردی دوا نمیکند وقتی اگر بخواهد سرابی بیش نباشد ...سهراب ...سهراب ..حقیقت دارد سرابی پس نیس من ک میدانم..♥ -- دوستش دارم  و دوسم میدارد  ♥ ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : عشق زیباست,عشق زیباست و حرمت دارد,عشق زيباست, نویسنده : arazemah4 بازدید : 271 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:17

بهم گفت  عارف! دیگه وقتشه...به من اعتماد کناول به خدادوم به خانوادت سوم به منجز این سه تا دیگه به هیچ کسی اعتماد نکن... --- بهش اعتماد کردم  از این حرفش میگذره خیلی دقیقا 5 ماه  هیچی نمیخوام بگم فقط میخوام وقتی چشش به این پست خورد  چی میاد تو دلش !!؟ راست و حسینی بهم بگه .. از اعتمادی که خودش میگفت بهم بکن  سوء استفاده نکرد ؟ بهم بگو  خواهم بدانم ! ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : اعتماد,اعتماد خورشيد,اعتماد به نفس, نویسنده : arazemah4 بازدید : 244 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:17

عاشق ادبیات ام 

او هم همین طور 

در اصل بواسطه من عاشق ادبیات شد 

ولی دوست میداشت ادبیات رو 

شاید باور ها بارور میشوند اسم اولین کتاب اش باشد

شاید ام نه


به گفته خودش کمتر از نه یا ده ماه دیگر اولین کتاب اش چاپ خواهد شد 


ولی راستش را بخواهی خیلی عجله دارد 

شوق است میدانم 

ولی کتاب چاپ کردن الکی نیست عزیزه دلم ♥


ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : ادبیات فارسی,ادبیات,ادبیات نمایشی, نویسنده : arazemah4 بازدید : 254 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:17

چه زود بزرگ شدیم .. فکرش را هم نمیتوانم بکنم .. هفده ام و چند ماه دگر هجده خانه بودم ، دور شدم و دور شدم تا دوباره به خانه برگردم اما برگشتم دوباره به خانه ، مثل برگشتن از مدرسه د گر نیست شاید این بار  خانه ای اباد شود شاید این بار  خانه ای ویران شود برگشتم به خانه چقدر فرق کرده است مادر ! ادبیات...
ما را در سایت ادبیات دنبال می کنید

برچسب : چه زود بزرگ شدیم, نویسنده : arazemah4 بازدید : 258 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 6:17